ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
او غربت آفتاب را حس میکرد
در حادثه، التهاب را حس میکرد
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
آنگاه که میرفت سفر هیچ نداشت
خونین پَر و بالیم؛ خدایا! بپذیر
هرچند شکستهایم، ما را بپذیر
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزۀ درد و داغ، همزاد شماست
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟