میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟