شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است