سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است