باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟