همسنگر دردهای مردم بودی
چون سایه در آفتابشان گم بودی
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم...
خود را به خدا همیشه دلگرم کنیم
یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
فرمود که صادقانه در هر نَفَسی
باید به حساب کارهایت برسی
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
تا عقل چراغ راهِ هر انسان است
اندیشهوری نشانۀ ایمان است
آیینۀ عشق با تو دمساز شود
یعنی که دری به روی تو باز شود
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
هر کس نتواند که به ما سر بزند
در غربت آسمان ما پر بزند