ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود
بر چهرهاش ز عصمت و عفت نقاب بود
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
به کربلای تو یک کاروان دل آوردم
امانتی که تو دادی به منزل آوردم
ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم
چنان که بادیهها را چو نینوا کردم
همواره نبرد حق و باطل برپاست
هر روز برای مسلمین عاشوراست
عالم همه قطرهاند و دریاست حسین
مردم همه بندهاند و مولاست حسین
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبدالله در جبههٔ نور آمده بود؟
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
آن کشته که دین زنده به نامش باشد
پاینده نماز از قیامش باشد
ای آفتاب حُسن به زیباییات سلام
وی آسمان فضل به داناییات سلام
محبوب رضاست هرکه دلريشتر است
از کعبه صفای اين حرم بيشتر است
گر زنده دلی مرام تکریم بگیر
ور مرده دلی مجلس ترحیم بگیر
این قلبِ به خون تپیده را دریابید
این جانِ به لب رسیده را دریابید
ای نام تو شَهد سخنم یا الله
آرام دل و جان و تنم یا الله
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
ای دوست ز رحمت، دلِ آگاهم ده
در ماه دعا سیرِ الی اللّهم ده
در بين ملائک از تو نام آوردهست
نام از تو شکوه ناتمام آوردهست
در نام رقیه، فاطمه پنهان است
از این دو، یکی جان و یکی جانان است
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان
در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان