ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش