گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش