قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت