ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت