به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد