سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد