شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت