باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت