چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست
تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست
آب و جارو میکنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
آه ای سحر طلوع کن از شام تار من
بگذار پا به دیدۀ شب زندهدار من
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی
در دل نگذار این همه داغ علنی را
پنهان نکن از ما غم دور از وطنی را
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند