باران شده بر کویر جاری شده است
در بستر هر مسیر جاری شده است
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت