بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین