بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت