دیدیم میانِ سبزهها رنگ تو را
در جاریِ جویبار، آهنگِ تو را
این ابر پُر از بهار مهمانِ شماست
صبح آمده و نسیم، دربانِ شماست
در لشکر تو قحطیِ ایمان شده بود
دین دادن و زر گرفتن آسان شده بود
با دیدن تو به اشتباه افتادند
آنها که سوی فرات راه افتادند
آه کوفه چقدر تاریک است
ماه دیگر کنار چاه نرفت
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
سجادۀ خویش را که وا میکردی
تا آخر شب خدا خدا میکردی
یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت
دیدیم تمام درد را در چشمت
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
لحظهٔ سخت امتحان شده بود
چقَدَر خوب امتحان دادی