چه آشناست صدایی که رنگ غربت داشت
و دفتر لب او از پدر روایت داشت
هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
نشست یک دو سه خطّی مرا نصیحت کرد
مرا چو دوست به راه درست دعوت کرد
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایۀ آن سرو روان ما را بس