ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست