میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست