دوباره آمده آن شب، شب جدایی او
سرم فدایی او شد، دلم هوایی او
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
بهار، سفرۀ سبزیست از سیادت تو
شب تولّد هستیست یا ولادت تو؟
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
یکی ز خیل شهیدان گوشهٔ چمنش
سلام ما برساند به صبح پیرهنش