میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود