آن کشته که دین زنده به نامش باشد
پاینده نماز از قیامش باشد
ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام
وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام
محبوب رضاست هرکه دل‌ريشتر است
از کعبه صفای اين حرم بيشتر است
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بی‌تو غروب می‌شود این روزها هنوز
گر زنده دلی مرام تکریم بگیر
ور مرده دلی مجلس ترحیم بگیر
ای نام تو شَهد سخنم یا الله
آرام دل و جان و تنم یا الله
با نیت نگاه تو آغاز می‌کنم
احساس خویش را به تو ابراز می‌کنم
مست از غم توام غم تو فرق می‌کند
محو توام که عالم تو فرق می‌کند
ای دوست ز رحمت، دلِ آگاهم ده
در ماه دعا سیرِ الی اللّهم ده
در نام رقیه، فاطمه پنهان است
از این دو، یکی جان و یکی جانان است
ای صبر تو چون كوه در انبوهی از اندوه
طوفانِ برآشفتهٔ آرام وزیده
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان
در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
سلام فاطمه، ای جلوۀ شکیبایی
که نور حُسن تو جان می‌دهد به زیبایی
