شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
نه لاله بوی خوش مستی از سبوی تو دارد،
هزار کاسه از این باغ رو به سوی تو دارد
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی