رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی