ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
 
    ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
 
    ای بهانۀ عزیز!
فرصت دوبارهام!
 
    پر کشیدهام، چه خوب!
میپرم به اینطرف، به آن طرف
 
    دشت
گامهای جابر و عطیّه را
 
    سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی  
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی  
 
    ای نسیم صبحدم که از کنار ما عبور میکنی
زودتر اگر رسیدی و
 
    آفتاب، پشت ابرهاست
در میانههای راه
 
    ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
 
    چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
 
    پل، بهانهای معلّق است
تا به اتّفاق هم از آن گذر کنیم
 
    با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم