با بستن سربند تو آرام شدند
در جادۀ عشق، خوشسرانجام شدند
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان