پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد