پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست