تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
 
    تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
 
    ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
 
    ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
 
    ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو