مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود