اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين