تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
 
    پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
 
    بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
 
    زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
 
    فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست