کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟