نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟