گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده