اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
شبی که مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود