خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
شبی که مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود