وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
 
    شبنشینانِ فلک چشم ترش را دیدند
همهشب راز و نیاز سحرش را دیدند
 
    محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
 
    تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است