ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
 
    به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
 
    سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست، مالک اشتر نمانده است
 
    با خودش میبرد این قافله را سر به کجاها
و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها
 
    غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
 
    تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
 
    به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
 
    هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
 
    این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست