از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟