یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
 
    ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط
 
    در دل شب خبر از عالم جانم کردند
خبری آمد و از بیخبرانم کردند
 
    عاشقی در بندگیها سربهراهم کرده است
بینیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
 
    پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی
 
    بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
 
    خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بیخيال تو نباشد نه قيامم نه قعودم
 
    ز هرچه غير يار اَسْتغفرالله
ز بودِ مستعار استغفرالله