اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد
به سینۀ همه، آن شور دلبخواه بیفتد
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است