ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود