گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند