گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری  
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
 
    قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
 
    پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
 
    این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
 
    کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
 
    جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده