گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند